به دوازدهمین قصه کودکانه هویورادیو با موضوع حسادت خوش اومدید..
<<دیدین خواهر برادرایی که خیلی همدیگه رو دوست دارن، گاهی به همدیگه حسادت میکنند؟ راستی اصلا تاحالا از احساس حسادت با خواهر و برادر یا بچه کوچولوهاتون حرف زدین؟
الکس کانگورویی بود که دوتا برادر کوچیک داشت و اونها با پدر و مادرش توی جنگلی زیبا زندگی میکردند. الکس دوست داشت از هر سنگی روی سنگ دیگهای بپره و هر روز بلندتر میجهید و با لبخندی تمسخرآمیز برادرانش رو زیر نظر میگرفت که سعی میکردند مثل الکس بپرن اما نمیتونستند.
اما الکس خوشحال نبود. اون فکر میکرد پدر و مادرش به برادرهای کوچکش بیشتر ا اون توجه میکنند..
قصه من بزرگتر هستم رو با همدیگه بشنویم:
(برای دانلود کلیک کنید.)
برگرفته از سری کتابهای احساسات خود را بهتر بشناسیم: حسادت
نوشته بگونیا ایبارولا
مترجم نوشین جعفری (نشر با فرزندان)
با قصههای آموزنده هویورادیو مفاهیم مختلف رو به کودکانمون آموزش بدیم.
اینجا دنیای کودکان است.